اسرائیل به دنبال چیست؟ / ایران چه باید بکند؟
تاریخ انتشار: ۶ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۰۴۸۵۸
فرارو- «ما باید اجازه دهیم، روند درگیری رژیم صهیونیستی، چه با مردمان خودش و چه با اعضای کابینه و حتی با ایالات متحده تشدید شود، ولی از طرف دیگر ما فعالیتهای سیاسی، دیپلماتیک، حقوقی و هر ابزار دیگری را در کنار تقویت فعالیتهای اطلاعاتی و پدافند غیرعامل برای حفاظت از نیروهای ایرانی، میتوانیم برای رویارویی با این وضعیت و پیشگیری از تشدید تنشها استفاده کنیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نصرت الله تاجیک در گفتگو با فرارو گفت: «بررسی برخی منابع عربی و انگلیسی اینطور نشان میدهد که ساختمانی که روز جمعه گذشته در منطقه المزه در غرب دمشق مورد اصابت موشکهای اسرائیلی قرار گرفت و منجر به شهادت ۵ تن از افسران سپاه پاسداران شده است، درواقع محل یک جلسه کاری بوده که در آن، افرادی از سایر گروههای مقاومت نیز، حضور داشته اند. طبق نوشتههای رسانههای عربی ظاهرا آن روز و در همان ساعت سردار قاآنی نیز در دمشق حضور داشته، اما در این ساختمان حضور نداشته است. اگر چنین اخباری درست باشد، ۲ نشانه در این حادثه وجود دارد که باید به دقت مورد توجه قرار گیرد: نخست این که فارغ از روشهای پیشین رژیم صهیونیستی برای جمع آوری اطلاعات اعم از منابع محلی از طریق جاسوسها و سیستمهای هوائی و ماهواره و امثالهم، به نظر میرسد، اسرائیل اطلاعات دقیق تری از تحرکات نیروهای مقاومت از طریق منابع عربی، کشورهای هم جوار و حتی منابع داخلی سوری، اعم از منابع درون دولتی یا مردمی که در سطح جامعه سوریه پخش هستند، هواپیماهای جاسوسی آمریکائی و غربی و ناتو جمع آوری میکند و این یعنی از همه ابزار استفاده میکند و اطلاعات بسیار دقیق تری نسبت به گذشته دارد. این شرایط جدید و این توانمندیها ایجاب می کند که بررسیهای دقیق تری روی مسائل پدافندی عامل و مخصوصا غیر عامل و اتخاذ اقدامات شدیدتر حفاظتی اعم از حفاظت اطلاعات تا حفاظت از اشخاص صورت گیرد و در دستور کار قرار داده شود؛ و با دقت بیشتری در این حوزه متمرکز شویم تا کمترین خسارات را متحمل شویم. اسرائیل از هفتم اکتبر تا کنون بیش از ۴۰ حمله به نیروهای ایرانی موجود در سوریه انجام داده، اما مراحل اخر آن نشان میدهد این رژیم در کنار استفاده از فن اوریهای جاسوسی و عملیاتی و اخذ کمکهای اطلاعتی از حامیانش سیاست نقطه زنی را در این صحنه مورد توجه قرار داده تا علاوه بر کاهش قدرت مانور و اقدامات پشتیبانی نیروهای مقاومت، ایران را عصبانی نموده و به جنگ مستقیم و رویارو بکشاند!»
وی افزود: «از سوی دیگر، به اعتقاد من، جنبه دوم که حائز اهمیت است، نوع عکس العملها است. ما در عکس العمل ها، نباید، از فعالیتهای حقوقی، سیاسی و دیپلماتیک غفلت کنیم و لزوما نباید به سمت عکس العمل مستقیم برویم. بلکه بهتر است، با صبوری سعی کنیم که تبین و بر شماری مخاطرات تشدید تنشها را برای افکار عمومی مردم جهان و مخصوصا" اروپا را دنبال کرده و پررنگ کنیم. یعنی برای کشورهای منطقه، اروپا و از جمله انگلیس، فرانسه، آمریکا، چین و روسیه و حتی سازمانهای بین المللی، این موضوع را روشن کنیم و به این سمت حرکت کنیم که اگر این روند ادامه دار شود و شاهد تشدید و تزاید تنشها باشیم، در نتیجه منطقه و کل جهان با سلسله خطرهایی رو به رو میشود. اروپا، چون حلقه اول امنیتی خاورمیانه است و از نا امنیهای این منطقه به سرعت تاثیرات امنیتی میپذیرد در اولویت است. این کار نیازمند خویشتن داری بالایی است و البته بسیار هم، دشوار است. هم خویشتن داری و فایق آمدن بر احساسات عمومی سخت است و هم سازماندهی امور دیپلماتیک؛ هر دو این راهکارها، دیربازده هستند و قرار نیست در بازه زمانی کوتاهی، شاهد دستاورردهای آن باشیم؛ لذا باید روی این مقولهها متمرکز شویم و در همین راستا حرکت کنیم.»
این تحلیل گر مسائل سیاسی در ادامه گفت: «به هر صورت با فراغت تدریجی اسرائیل از حملاتش به غزه و در حالیکه در سکوت جهانیان یک سرزمین سوخته و بیش از ۲۸۰۰۰ نفر کشته از مردم غزه که بیش از ۱۰۰۰۰ نفر آن کودک هستند، ارتش این رژیم به دنبال سر و سامان دادن به جبهه شمالی در جنوب لبنان و سوریه بر خواهد آمد. چند عملیات اخیر اسرائیل در لبنان و سوریه پیامهایی را برای بازیگران منطقهای و فرامنطقهای به دنبال خواهد داشت، نخستن پیام برای سوریه است چرا که اسرائیل با حملات اخیر خود به شکلی آشکار حاکمیت سرزمینی سوریه را برخلاف قوانین و هنجارهای بین المللی نقض کرد. ولی آنچه در افکار عمومی ایرانیها قابل توجه است عمل نکردن دقیق پدافند هوائی این کشور است! منطقه مزه از مهمترین مناطق حکومتی و دیپلماتیک دمشق است؛ و از دولت سوریه باید خواسته شود در زمینه توجه به چگونگی عملکرد پدافند هوائی اش و نیاز به تشدید مسائل حفاظتی، ضد جاسوسی و بررسی اوضاع حفظ اطلاعات و عدم درز آن به جاسوسان اسرائیلی باید بیشتر مورد عنایت قرار گیرد و اقدامات شدید تری صورت گیرد. دست یافتن اسرائیل به اطلاعات دقیقتر میتواند حاصل تشدید اقدامات اطلاعاتی خودش در راستای استراتژی زدن سر مار باشد، که، چون دارای عواقب سیاسی اجتماعی و امنیتی برای ایران است لذا همگی دارای تبعات مخاطره آمیز بوده و از هم اکنون باید مورد توجه قرار گیرد و دولت سوریه در این زمینه نقش و مسئولیت پذیری بیشتری تقبل نماید.»
آرزوی اسرائیل تشدید تنش در منطقه استسفیر پیشین ایران در اردن گفت: «اسرائیلیها تا پیش از حمله ۷ اکتبر حماس به مواضعشان، بارها و بارها به قدرت نظامی و اطلاعاتی خود بالیده بودند و هرگز تصور نمیکردند با حمله حماس، بخش زیادی از اعتبار خود در این زمینه را از دست بدهند. شاید به دلیل همین رسوایی بود که اسرائیل تلاش کرد با حملهای تمام عیار و بی محابا به مواضع فلسطینیان در غزه، آبروی از دست رفته خود را جبران کنند. اما بعد از آن که عملیاتهای گسترده و خونبار صهیونیستها در نوار غزه (حتی در سایه حمایت سران کشورهای غربی) به چیزی جز ظلم به زنان و کودکان، آواره شدن هشتاد و پنج درصد مردم غزه و بی آبرویی جدیدی در حوزه حقوق بشر برای خود و متحدان غربی اش منتهی نشد، این بار در یک گام دیگر، سعی دارند به هر شکلی که شده پای ایران را به جنگ مسقیم باز کنند. این در حالی است که اتفاقا این اروپا و آمریکا هستند که باید بابت حمایتهای بی چون و چرا از نتانیاهو و کابینه وی پاسخگو باشند و هزینه دهند. برنامه و اقدامات اسرائیل برای ترور افسران سپاه پاسداران و استفاده از عملیات نقطه زنی، برای لطمه زدن به توان عملیاتی گروههای مقاومت و تحریک ایران و تشدید آتش جنگ در منطقه انجام میشود. آرزوی اسرائیل این است که جرقههایی که میزند به یک آتش بزرگ با ابعادی پهناور تبدیل شود و دامن کشورهای منطقه را به وضعیتی که خود باعث و بانی آن بوده آلوده کند؛ آتش که شاید افروختن آن سخت نباشد، اما مهار آن مدتها زمان خواهد برد.»
وی افزود: «به خاطر همه این دلایل است که معتقدم، استفاده از ابزارها و اهرمهای دیگری مخصوصا دیپلماسی به جز رودرویی مستقیم با رژیم صهیونیستی نیز میتواند مثمر ثمر باشد. چرا که اسرائیل، با تمام قوا به دنبال گستردهتر کردن جنگ است تا بتواند، از زیر فشارهای داخلی، منطقهای و بین المللی نجات پیدا کند. در حال حاضر، آمریکا برای جذب موافقت نتانیاهو در پذیرش «ایده ۲ دولت»، وی را زیر فشار گذاشته است و روابط بین بایدن و نتانیاهو نیز تا حددی تلخ شده است. اما نتانیاهو نه تنها خود، موافق پذیرش این موضوع نیست، بلکه اگر به هر دلیلی، ایده تشکیل ۲ دولت را بپذیرد، کابینه ائتلافی اش، بدون شک متلاشی میشود، چون هم پیمانان وی، به هیچ وجه تشکیل دولت فلسطین را بر نمیتابند و قبول ندارند. پس اکنون و در این شرایط ما نباید اقدامی کنیم که این قضایا، تحت الشعاع قرار بگیرد. ما باید اجازه دهیم، روند درگیری رژیم صهیونیستی، چه با مردمان خودش و چه با اعضای کابینه و حتی با ایالات متحده تشدید شود، ولی از طرف دیگر ما فعالیتهای سیاسی، دیپلماتیک، حقوقی و هر ابزار دیگری را در کنار تقویت فعالیتهای اطلاعاتی و پدافند غیرعامل برای حفاظت از نیروهای ایرانی میتوانیم برای رویارویی با این وضعیت و یشگیری از تشدید تنشها استفاده کنیم. من معتقدم هر گونه درگیری بین ایران با اسرائیل، آمریکا و اروپا غیر ضروری و نجات نتانیاهو است.»
منبع: فرارو
کلیدواژه: جنگ اسرائیل ایران آمریکا سپاه پاسداران قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل رژیم صهیونیستی تشدید تنش تنش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۰۴۸۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اسرائیل در گرداب
با توجه به وضع بههم ریخته رژیم صهیونیستی، بهنظر میآید ارتش رژیم برای عملیات حمله به رفح با دشواری زیاد مواجه است و این دشواریها میتواند تخریب بینتیجه رفح را به چالش جدید آن تبدیل کند.
به گزارش مشرق، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: در حد فاصل ۲۶ فروردین تا امروز یعنی نزدیک به دو هفته انواعی از رخدادها، رژیم غاصب جنایتکار صهیونیستی را در منگنه قرار داده و منفعل کرده است؛ عملیات سهمگین «وعده صادق»، درگیر شدن مرابطین اسرائیل در منطقه ـ بهطور خاص ترکیه و اردن ـ با پیامدهای همکاری آنان با این رژیم در جریان عملیات وعده صادق، تظاهرات عظیم ضداسرائیلی در دانشگاههای مهم و بزرگ آمریکا و دهها دانشگاه در اروپا و درگیری نیروهای امنیتی، انتظامی و نظامی این کشورها با دانشجویان و اساتید معترض، آماده شدن دادگاه بینالمللی لاهه برای صدور احکام بازداشت برای رهبران سیاسی و نظامی رژیم غاصب به جرم نسلکشی، تشدید درگیریها میان جوانان فلسطینی با نیروهای امنیتی ـ نظامی رژیم غاصب در کرانه باختری، تشدید اختلافات میان اعضای کابینه نظامی اسرائیل، تشدید عملیاتهای تهاجمی حزبالله و تسری آن به عمق ۱۵ کیلومتری رژیم و توسعه اقدامات انصارالله یمن علیه کشتیها و ناوهای مرتبط با رژیم، منظومهای از اقدامات درهمتنیده را علیه اسرائیل پدید آورده که بدون شک در طول تاریخ ننگین آن بیسابقه میباشد در این خصوص گفتنیهایی وجود دارد:
۱ـ بعضی شخصیتهای شناختهشده غربی از جمله «جان مرشایمر» ۸ اردیبهشت ماه / ۲۷آوریل در مصاحبه با «پیرز مورگان» گفت این حماقت اسرائیل بود که با حمله به کنسولگری ایران سبب شد ایران احتمالاً به سمت دستیابی به تسلیحات هستهای حرکت کند و من میگویم اگر ایران به تسلیحات هستهای دست یابد، جهان امنتر خواهد شد. این عبارت بدان معناست که رژیم غاصب در بازی جنگ، با وجود برخورداری از شبکهای از مستشاران باتجربه غربی و با وجود پشتگرم بودن به حمایت آنان، عرصه را باخته است و جبهه مقاومت با در اختیار داشتن برگهایی که رو نکرده میتواند اقدامات رقبای کهنهکار را کنترل کند. البته در صحنه اخیر، مواجهه ایران با چند قدرت اتمی، مواجهه از موضع اتمی نبود و این نشان میدهد همین حالا هم موازنه قدرت کلاسیک دستخوش تغییراتی شده است.
۲ـ عملیات وعده صادق صفحه جدیدی در منطقه گشوده است. این صفحه فقط قدرتنمایی ایران نیست، گشودن فصل جدیدی از روابط با دولتهای منطقه نیز میباشد. الان منطقه در برابر دو واقعیت قرار گرفته که خواهناخواه به سمت یکی میل پیدا میکند؛ یک واقعیت این است که دولتهای غربی و بهویژه انگلیس و آمریکا طی دهها سال با سلطه بر کشورهای عرب و غیرعرب منطقه عملاً این کشورها را ضعیف کرده و دست آخر منافع آنان را قربانی رژیم غاصب سرزمینهای عربی ـ اسلامی کرده و امروز این دولتها را در مقابل ملتهایشان هم قرار داده و بنیان آنها را با تهدید داخلی هم مواجه گردانیده است. یک واقعیت دیگر این است که کشوری که طی حدود ۴۰ سال گذشته، در معرض بیشترین تهدید از سوی قدرتهای غربی بوده به آنچنان توانمندیهایی رسیده است که دیگر، قدرتهای غربی حتی به صورت ائتلاف هم قادر به شکست آن نیستند. ایران یک قدرت متجاوز نیست و وجدان عمومی منطقه میگوید دولتی که در طول ۴۵ سال گذشته حتی رفتارهای خصمانه همسایگان را نادیده گرفته، به دنبال تهدید آنان نیست. ضمناً کشورهای منطقه قاعدتاً درک میکنند که نمیتوان در مصاف بین یک کشور اسلامی و قدرتهای غربی، تماشاچی بود. در چنین وضعیتی ایجاد رابطه قوی درون منطقهای و توافقات دو و چندجانبه درون منطقهای میتواند عمق امنیتی درازمدت برای همه ایجاد کند و جلوی هر رخداد امنیتی نامطلوب را بگیرد.
۳ـ راه افتادن موج اعتراضات و تحصنها در دانشگاههای بسیار مهم آمریکا و کشورهای اروپایی و سرایت آن به دانشگاهها در نقاط دیگر دنیا برای موضوعی خارج از مرزهای ملی آنها، یک «پدیده مهم» به حساب میآید. اینکه جمعیتی از یک کشور درباره یک موضوع یا رخداد داخلی به خیابان بیایند، نظیر آنچه در جریان جنبش وال استریت آمریکا یا جنبش جلیقهزردها در فرانسه رخ داد، طبیعی و مسبوق به سابقه است ولی اینکه دانشگاههای یک کشور بهطور نسبتاً یکپارچه برای موضوعی که در مرزهای جغرافیایی و حتی مرزهای نژادی و دینی آنان هم قرار ندارد، برای روزهای متوالی به خیابان بیایند و هزینه اخراج، مشروط شدن، جریمههای مالی، زندان و ضرب و شتم بپردازند، این یک پدیده بسیار مهم است و نشان میدهد میان سیستمهای حکومتی غرب که یهودمحور است و نگرشهای نخبگان حتی در دانشگاههایی که با پول یهودیان و کمپانیهای اسلحهسازی تأسیس و اداره میشوند، شکاف عمیق پدید آمده است. از حیث معرفتی نسل جدید در غرب از حاشیهها به میدانها آمدهاند، پیش از این اعتراضات نهفته «آنتیوارها» که جنبه اجتماعی و سیستمی نداشتند، وجود داشت اما حالا یک جنبش معترض فراگیر در داخل سیستم غرب پدید آمده که میتواند در موضوعات مختلف ورود نموده و تحولات مهمی را در پی داشته باشد. به نظر میرسد دقیقاً به همین دلیل دولتهای آمریکا، انگلیس و فرانسه علیرغم شعارهای آزادی و دموکراسی در مواجهه با این جنبش همه قدرت سخت و نرم خود را بهطور خیلی عریان به صحنه آوردهاند.
این جنبش، دست به نقد یک چالش اساسی برای دولت بایدن میباشد و آن را با مخمصه زیاد مواجه کرده است. حزب دموکرات زمان زیادی ندارد و نشانهای هم از نزدیک بودن زمان پایان جنگ غزه دیده نمیشود. بنابراین اعتراضات در محیطهای نخبگی استمرار مییابد و دوقطبی هواداران اسرائیل و مخالفان اسرائیل کار دست بایدن و حزب دموکرات میدهد.
۴ـ روند تحولات منطقه، دو کشور ترکیه و اردن را به دلیل همکاری با رژیم غاصب و کودککش در جریان عملیات ضداسرائیلی وعده صادق، در وضعیت ضعیف قرار داده است. سخنان توجیهگرانه پیدرپی رجب طیب اردوغان و ملک عبدالله بیانگر مخمصهای است که در آن گرفتار شدهاند. وضعیت منطقه بیانگر آن است که هیچ کشور مسلمانی نمیتواند در منازعهای که یک طرف آن مردم مظلوم غزه، زنان و کودکان شهید، زخمی و آواره فلسطینی هستند، در وضع بیطرفی قرار بگیرد، چه رسد به اینکه مانند دولتهای ترکیه و اردن در کنار رژیم قاتل و علیه فلسطینیها قرار داشته باشند.
طی روزهای پس از عملیات وعده صادق مطبوعات وابسته به رجب طیب اردوغان، ابتدا تلاش کردند تا موضوع را منحرف کرده و با عنوانگذاری جنگ ایران و اسرائیل، همکاری اطلاعاتی با رژیم غاصب را لاپوشانی کنند، اما این چیزی نبود که پذیرفته شود لذا اردوغان مدعی شد «هیچ نوع همکاری اطلاعاتی میان پایگاه «کوراچیک» و رژیم صهیونیستی رخ نداده و این پایگاه بهطور معمول به تبادل اطلاعات با شرکای خود ـ آمریکا، فرانسه و انگلیس ـ پرداخته است» و حال آنکه میداند در شب عملیات وعده صادق، این سه کشور برای دفاع از اسرائیل «حلقه آتش» تشکیل داده و رسماً به جنگ پهپادها و موشکهای ایران آمدند.
ملک عبدالله هم برای فراز از ننگی که به بار آورده مدعی شد «جنگ غزه به میدان انتقام ایران و اسرائیل تبدیل شده و ما ـ عربها ـ قربانی این جنگ نخواهیم شد» و حال آنکه به خوبی میداند فلسطینیها اولین کسانی بودند که از عملیات ایران احساس راحتی و پیروزی کردند. قدر مسلم هم دولت اردوغان در ترکیه و هم دولت عبدالله در اردن پاسخ خیانت خود به مسلمانان را نه از طرف ایران بلکه از سوی ملتهای خود خواهند دید.
با کمال تأسف باید گفت بعضی دولتها در منطقه علیرغم لطمههایی که غرب طی دهها سال به استقلال و حیثیت آنان زده است، حتی در مصاف میان یک کشور اسلامی و غرب، خود را بخشی از جبهه غرب به حساب آورده و زمین و امکانات کشور خود را برای شکست دادن طرف مسلمان در اختیار رژیم غاصب قرار دادهاند و جالب این است که بعضی از آنها پشت نقاب اسلامگرایی پنهان شدهاند.
۵ـ ارتش رژیم غاصب صهیونیستی هفتههاست برای حمله به غزه گارد گرفته و علیرغم آنکه اعلام کرده طرح آمادهای برای حمله گسترده به رفح دارد، این حمله صورت نگرفته است. با توجه به وضع بههم ریخته رژیم، بهنظر میآید ارتش برای عملیات با دشواری زیاد مواجه است و این دشواریها میتواند تخریب بینتیجه رفح را به چالش جدید آن تبدیل کند. خود این موضوع در کنار از سرگیری شلیک موشکها از منطقه شمالی غزه و تأکید حماس بر شروط خود در مذاکرات سیاسی؛ وضع رژیم را نشان میدهد.